نتایج جستجوی عبارت «بهرام زردشت محمود طاهری سرتیپ قربانی درویشعلی اسماعیلی رضا قوی بازو حبیب کردگاری اسماعیل نظرزاده مسعود کوهکن زین العابدین دلداری حمید رئوفی محمدحسین کردگاری علی اکبر محمدحسنی حسن عباسی اسماعیل دهقان عملیات بستان به درک واصل شدن هزاران نیروی بعثی اعزام به اهواز و استقرار در مدرسه پروین اعتصامی تآمین مرز مشترک و دسترسی هورالهویزه آزادسازی 800کیلومتر از خاک ایران عملیات طریق القدس استفاده دشمن از تجهیزات پیشرفته ساخت کشور روسیه و ایتالیا» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -وصیتنامه شهید ناصر سرچهانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد ناصر سرچهاني »
بسم الله الرحمن الرحیم ... الله لقد اردت ان ... و ان نفصح ... و ما علی المسلم من ... فی ان یکون مظلوما ما لم یکن ساکا فی دینه و لا مرتابا لیقینه چه خوشبختم که در برابر استبداد دیگران پایدار ماندم و استقامت شکست ناپذیر من، دستگاه خلافت را به قهر و جبر وا داشت و به قول تو قهراً و جبراً از من بیعت گرفته‌اند. اینجانب ناصر سرچهانی فرزند حسین سرچهانی به شماره شناسنامه 105 متولد 1341 در...
شهید علی دهقانپور
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و ادبيات » اشعار مرحوم محمود توکل »
چه گویم از حبیب بن مظاهر غلام شاه بی لشکرحسین بود دم آخر به لب نام حسیـن داشـتز دهقانپور کو مانند جابر مطیع وتابع پیر خمین بود پیام فتح بر پیرخمین داشـت  ...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید حیدر بیاتی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد حيدر بياتي »
قلم را با شور عشق بر کاغذ می‌دوانیم تا سطوری که می‌نگارد از شهیدی باشد که آیه‌های ایثار را در مدرسه عشق آموخت و در میدان عمل به منصه ظهور گذاشت. از حیدر بیاتی می‌نویسیم که در تاریخ دهم مهرماه سال ۱۳۴۱ در روستای چاه‌کورکی نی‌ریز به جمع خانواده‌ای متدین و باایمان پیوست و با حضور خود شادی را به ارمغان آورد. دوران کودکی را در دامان مادری مهربان و پدری بامحبت سپری کرد و از هفت‌سالگی راهی...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید محمدرضا خازن
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد محمدرضا خازن »
فراموش نکنیم که آسایش و آرامشی که امروز نصیب ما شده است، مرهون استقامت و فداکاری سرو قامتانی است که در مقابل ظلم و ستم خم نگشتند و... سال 1335 در شهرستان نی‌ریز در میان خانواده‌ای متدین، کودکی چشم به جهان گشود که نام زیبای محمدرضا را برای او برگزیدند. با گذر زمان، بازیهای کودکانه را کنار گذاشت و به شوق فراگرفتن علم، کیف بدست گرفته و بسمت مدرسه راهی شد. دوره ابتدایی را سپری و متوسطه را در...
خاطراتی از مجروحان
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » پدافندها »
آقای دکتر جمشیدی در مورد مقاومت‌، ایثار و از خود گذشتگی رزمندگان مجروح‌، خاطراتی نقل می کند از جمله اینکه‌: در عملیات فاو بود که من 4-5 مجروح دیدم که اینها در حال شهادت بودند‌ و باید عمل می شدند. ابتدا آنها را احیاء کردند و لحظه‌ای که می خواستند آنها را احیاء کنند،‌چون لباسهایشان را سریع پاره می‌کردند که راحت بتوانند قلب را ماساژ دهند‌، دیدم این رزمنده‌ها یا یک دست ندارند یا یک پا‌. یعنی دست و...
رویای صادق
دانشنامه دفاع مقدس » آفندها و پدافندها » عمليات والفجر هشت »
آقای اصغر ماهوتی می‌گوید: قبل از عملیات من به مرخصی آمده بودم. شهید حسین منوری به نی‌ریز آمد و گفت: بچه‌ها منتظر بودند‌، عملیات می‌خواهد انجام شود‌. گفتم‌: کجا‌؟ گفت‌: در منطقه اروند‌، طرف فاو. گفتم بعید است‌!. بنظر نمی‌رسد آنجا عملیات شود. شدت آب طوری بود که هیچکس نمی توانست قبول کند که آنجا عملیات می‌شود. بهر حال ما به جبهه برگشتیم. شهید سرافراز تا مرا دید خوشحال شد‌. از او سؤال کردم. کجا می‌خواهد عملیات شود؟...
زندگینامه آزاده محمد جواد آباد زردشتی
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب آزادگان »
آزاده محمد جواد آباد زردشتی در تاریخ دهم آذر ماه 1346 در خانواده‌ای متدین و مذهبی چشم به جهان گشود. دوران ابتدایی را در دبستان فرهنگ اسلامی نی‌ریز گذراند. سپس ترک تحصیل نمود و به تأمین معیشت خود و خانواده پرداخت. پس از اعزام به خدمت مقدس سربازی در تاریخ 31/4/1367 در جبهه سومار به اسارت نیروهای دشمن درآمد. پس از تحمل 2 سال و یک ماه و 21 روز اسارت، آزاد شده و به میهن اسلامی بازگشت. از...
قلپ قلپ قمقمه
دانشنامه دفاع مقدس » جنگ و شوخ طبعيها » شوخي ها و لطيفه ها »
در شب عملیات خیبر، اسفندماه 1362، در منطقه پشت دژ بعد از حدود هفت کیلومتر راهپیمائی، نیروهای گردان به پشت میدان مین دشمن می‌رسند. شهید سعید بیگی رو به آقای جواد مبین کرده و می‌پرسد: جواد قمقمه‌ات آب دارد؟ جواد در پاسخ می‌گوید: بله. می گوید: بده تا من کمی بخورم. جواد مبین از او می‌پرسد. مگر خودت قمقمه نداری؟ سعید در پاسخ جواب می‌دهد: دارم ولی اگر آب از قمقمه خودم بخورم نصفه می‌شود و موقعی که...
~$دا سال 66 -زندگینامه شهید قدمعلی کرمی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید قدمعلی کرمی »
در کنار طاقچه می‌ایستم و به عکس تو خیره می‌شوم. نگاه آفتابی و مهربانت هنوز هم تن رنجور و خسته‌ام را جانی دوباره می‌بخشد و یاد زیبای در کنار تو بودن را برایم زنده می‌کند. قدمعلی، در تاریخ 6/7/1342 در روستای چنارزاهدان سرچهان از توابع شهرستان آباده، ـ قبلاً از توابع بخش آباده طشک نی‌ریز بودـ در یکی از مناطق کوهستانی و میان چادر عشایری پا به عرصه وجود گذاشت. از همان اوان کودکی یار و غمخوار پدر...
به یاد شهیدان محسن فیض آبادی و محمد رضا نبیئی و محمد جواد معانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
سینه‌ها سوزان‌شدازداغ جوانان ای خدا دل تنورآتشین واشک ریزان ای خدا گر هزاران نوجوان در راه تو گردد فدا سیل خون‌جاری شود درکشور ایران ما آیه لاتحسبنّ می بود بهتر دلیل در ره اسلام باشد جان مابذلی قلیل گر‌شود‌در راه قرآن جسم‌ما چون توتیا روزها باید به سنگر ماندو ماه و سالها نوجوان‌ گلعذاری چون معانی داده‌ایم بس دلا‌را قامتان دلستانی داده‌ ایم ما ز آیات خدا رمز سعادت خوانده ایم بشنوای‌دنیا شهادت‌راعبادت‌خوانده‌ایم در پی امر خمینی ناجی...